دیدار دیار بسکاباد

ارگان رسمی انجمن خیریه بسکاباد

دیدار دیار بسکاباد

ارگان رسمی انجمن خیریه بسکاباد

سپاه به بازار عرضه کشاورزی ورود کرد

کد خبر 1074393
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۹

به گزارش مشرق، یک کاربر فضای مجازی از کمک سپاه ثارالله کرمان به کشاورزان این استان نوشت.

ماجرای سفارش ویژه آیت‌الله بهجت به رهبرانقلاب
صفحه اینستاگرامی ایران‌وجهان منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب روایتی از سفارش آیت الله بهجت به ایشان را بازنشر داد.
آیت‌الله بهجت و رهبرانقلاب ماجرای سفارش ویژه آیت‌الله بهجت به رهبرانقلاب
به این مطلب امتیاز دهید
88.9% 11.1%

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، صفحه اینستاگرامی ایران‌وجهان منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب روایتی از سفارش آیت الله بهجت به ایشان را بازنشر داد.

بر اساس این پست آیت الله بهجت به تدریس آیت الله خامنه‌ای اهتمام ویژه‌ای ورزیده و رهبر انقلاب نیز به سفارش ایشان برای درسشان اهمیت قائل بودند و نهایت سعی خود را برای جلوگیری از تاخیر یا تعویق در کلاس درس می‌کردند.

در ادامه تصویر و پست منتشر شده توسط صفحه تاریخ ایران و جهان را می بینید؛

" سفارش آیت‌الله بهجت به رهبری برای تدریس درس خارج‌

راوی: حجت‌الاسلام شیخ علی بهجت

[رهبر انقلاب]از زمان ریاست جمهوری روابط را به واسطه یکی از آقایان [با آیت‌الله بهجت]تجدید کرده بودند، و نامه‌ها و یادداشت‌ها [بین‌شان رد و بدل می‌شد]. بعد هم که هر چند وقت یک‌بار [در منزل]حضور [پیدا می‌کردند].

همین درسی که ایشان مشغول [تدریس]آن است با اصرار آقا بود. آقای بهجت به ایشان اصرار کرده بود [تدریس داشته باشند]. از قضا فردی معنوی هم این را به ایشان گفته بود. ایشان هم [با خود گفته بودند]: «عجب! چرا هر دوی این‌ها اصرار دارند به درس! حتما چیزی هست!» دیگر [درس را]شروع کردند؛ و حتی اگر ایشان موقع درس مسافرت می‌کرد، حاج آقا از من می‌پرسید برای چه ایشان مسافرت کرده است؟ مگر وقت درس نیست؟! خیلی لطیف بودند!

من از [وضع درس]آقا (رهبری) پرسیدم که چرا ایشان [تعطیل کردند]، گفتند «به ایشان بفرمایید، ایشان (رهبری) چهارشنبه [درس]را تعطیل می‌کنند، اما بقیه روزها درس [برقرار]است. حتی [رهبری]از سفر که برگشته بود، و خیلی خسته بود، ما فکر می‌کردیم حتما درس شنبه تعطیل است. [اما]دیدیم ایشان با تمام خستگی مطالعه درس شنبه را انجام داده بودند و برای درس آمدند.»

خاطراتی از رهبر انقلاب و آیت‌الله بهجت-۳
۲۷ اردیبهشت، سالروز رحلت حضرت آیت الله بهجت ".

 

ب 

باکو شهری زیبا که شما را شگفت زده میکند

باکو شهری زیبا که شما را شگفت زده میکند

3.8





از 6 رای
شهری زیبا در همسایگی ایران که شما را شگفت زده میکند! + ویدئو
  • 27 اردیبهشت 1399 11:00
  • 3
  • 3.3K

 باکو سواحل زیبا و پارک‌های وسیعی دارد همچنین بناهای تاریخی متعددی نیز در آن به‌ چشم می‌خورد. حضور پررنگ گردشگران در باکو نیز سبب شده تا امکانات رفاهی خوبی در این شهر فراهم شود به همین خاطر حالا پایتخت آذربایجان یکی از ناب‌ترین مقاصد سفر برای توریست‌های خارجی و به‌خصوص ایرانیان است.

این شهر فرهنگ و تمدنهای مختلفی چون ساسانی، زرتشتی، شیروانی، ایرانی، عربی، عثمانی و روسی را در خود جای ‏داده ‌است و همین موضوع باعث شده که جاذبه‌های دیدنی فراوانی از فرهنگ‌های مختلف به صورت یکجا در این شهر وجود داشته باشد.

همچنین باکو پر جمعیت‌ترین و یکی از زیباترین شهرهای قفقاز است. وجود تعداد بسیاری از پارک‌های ساحلی و برگزاری برنامه‌های متعدد هنری از جمله موسیقی، تئاتر و اپرا جذابیت خاصی به این شهر داده ‌است.

باهم سری به این شهر زیبا می٬زنیم.

دانلود

دعای عضو سابق منافقین در مورد معمای مرگ مسعود رجوی/خانه ماندن بی‌بی از بی‌چادری است!

نفر

ادعای عضو سابق منافقین در مورد معمای مرگ مسعود رجوی/خانه ماندن بی‌بی از بی‌چادری است!

همشهری انلاین نوشت: ابراهیم خدابنده، از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که سال‌ها در واحد بین‌الملل این سازمان فعالیت می‌کرده و حالا در انگلستان زندگی می‌کند، ‌معتقد است که مسعود رجوی زنده است، فقط کنار گذاشته شده است.

 معمای مرگ مسعود همچنان حل نشده، باقی است. درست ۱۷ سال از آخرین باری که مسعود رجوی در انظار عمومی حاضر شد، می‌گذرد. برخی از مرگ او سخن می‌گویند برخی دیگر از حیاتش. ابراهیم خدابنده، از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که سال‌ها در واحد بین‌الملل این سازمان فعالیت می‌کرده و حالا در انگلستان زندگی می‌کند، ‌معتقد است که مسعود رجوی زنده است، فقط کنار گذاشته شده است.

تحلیل او از زنده بودن مسعود، سرکرده سابق مجاهدین خلق به این جمله ختم می‌شود که «خانه ماندن بی‌بی از بی‌چادری است.» این عضو ارشد سابق سازمان در گفت‌وگویی توضیح داده که احتمالا مسعود رجوی زنده است اما مرده و زنده‌اش برای غربی‌ها که می‌خواهند از سازمان استفاده کنند، فرقی ندارد.

او رجوی را «مهره سوخته» می‌داند؛ چراکه به‌گفته او، یادآور دورانی از حیات مجاهدین خلق است که زمان شاه مستشاران امریکایی را ترور می‌کرده و پس از انقلاب هم با دشمن متجاوز به خاک ایران همکاری کرده است؛ از همین روی به او گفته‌اند که «شما بازنشسته شوید و کارت تمام شده است.»

این عضو بریده از سازمان باور دارد که غربی‌ها و البته خود سازمان می‌خواهد با چهره مریم بگوید که دیگر کاری با تروریسم ندارد، اسلحه را کنار گذاشته و با کمک عربستان خط عبور از مسعود را پیگیری می‌کند. این تحلیل را شاید بتوان لابه‌لای تغییرات ظاهری اعضای ارشد به‌ویژه مریم رجوی که در راس آن قرار دارد، دنبال کرد. مریم رجوی مدت‌ها است که روسری قرمز و لباس‌های خاکی‌رنگ را که فرم لباس‌های رزم داشت، از تن درآورده و با لباس‌های آبی فیروزه‌ای و زنگاری در صحنه حاضر می‌شود و جای اسلحه هم بیانیه به دست گرفته و از رو می‌خواند و نیز درحالی سخنرانی می‌کند که شاخه گلی به دست دارد. برمبنای این نشانه‌ها خدابنده تحلیل می‌کند که «مسعود پیام می‌دهد اما هیچ ‌کدام از پیام‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه نمی‌شود. آنجا که می‌خواهند فعالیت کنند، مریم طرف حساب است و به او اجازه نمی‌دهند وارد شود، مثلا اگر رجوی اختیار داشت، ظاهر شود آن زمانی بود که از لیست تروریستی امریکا بیرون آمد؛ پس معلوم می‌شود خانه ماندن بی‌بی از بی‌چادری است!»

 او همچنین تاکید دارد که سازمان از طریق خیریه‌ها پولشویی کرده و هزینه‌های خود را تامین می‌کند. خدابنده همچنین شرح داده: «یک‌بار ویکی‌لیکس سندی منتشر کرد که وزارت خارجه عربستان از سفیرش در انگلستان درباره سازمان پرسیده بود. او هم در پاسخ نامه گفته بود: «اینها به‌ شدت در ایران منفورند و صلاح نیست علنا با اینها کار کنیم و علنا کار کردن برای ما بد می‌شود.»

در پیام شماره ۱۷ رجوی هم یک ‌مقدار علیه عربستان صحبت کرده که من همان زمان گفتم «حتما کمک‌هایش قطع شده؛ چرا که رجوی آدمی نیست که الکی به کسی لگد بزند.» این عضو سابق مجاهدین در بخشی از صحبت‌هایش به فعالیت سایبری سازمان اشاره کرده و گفته که حدود یک سال و نیم پیش، یک‌هزار دستگاه رایانه برای سازمان از طریق یک شرکت آلبانیایی وارد این شرکت شد و به سازمان که سفارش‌دهنده بود، داده شد.

به گفته خدابنده هر یک از اعضای سازمان ممکن است بیش از ۱۰ حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی داشته باشند که تصاویر بیشتر آن حساب‌ها، دخترهای جوان و با نام‌های آذر، اکرم و... است و ترفند جذب فالورهای‌شان هم این گونه است که مدام فالو می‌کنند و به تمامی فالورهای خود پیام می‌دهند تا اینکه بالاخره بتوانند با یکی ارتباط برقرار کنند.

2323
کد خبر

رسوایی تاریخی در انتظار کاخ سفید

رسوایی تاریخی در انتظار کاخ سفید

شاید وقت آن رسیده باشد که سیاستمداران آمریکایی از خواب بیدار شوند و اعتیاد به دروغ‌پردازی را کنار بگذارند.

رسوایی تاریخی در انتظار کاخ سفید

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از رادیو بین‌المللی چین، روزنامه استرالیایی «سیدنی مورنینگ هرالد» در تاریخ 7 ماه مه در مقاله خود با عنوان «نگرانی استرالیا پیرامون ادعای پوچ کاخ سفید درباره آزمایشگاه "ووهان" و انتشار ویروس کرونا»، به مقاله منتشرشده در تاریخ 2 ماه مه در روزنامه استرالیایی «دیلی تلگراف» اشاره کرده است.

روزنامه دیلی تلگراف در گزارش خود به یک فایل محرمانه 15صفحه‌ای ارائه‌شده توسط «ائتلاف اطلاعاتی پنج‌چشم» (نهادهای اطلاعاتی 5 کشور استرالیا، انگلیس، کانادا، نیوزیلند و آمریکا) علیه پکن اشاره کرده است؛ این ائتلاف در سند محرمانه خود مدعی شده است که ویروس کرونا احتمالا از یک مؤسسه تحقیقات ویروسی در ووهان سرچشمه گرفته است.

دولت و دستگاه اطلاعاتی استرالیا احتمال می‌دهند که این سند محرمانه را یک کارمند سفارت آمریکا در «کانبرا» پایتخت استرالیا، تعمداً در اختیار رسانه‌های خبری قرار داده است.

در عین  حال بیشتر رسانه‌های خبری افشا کرده‌اند که دیپلمات‌های سفارت آمریکا در استرالیا با هدف حمله به چین و دخالت در امور سیاسی این کشور، اطلاعات غلطی را در اختیار رسانه‌های محلی استرالیا قرار می‌دهند.

رادیو و تلویزیون «نورث جرمن» آلمان در گزارش خود در تاریخ 7 ماه مه، این‌طور نوشت که آژانس اطلاعاتی فدرال آلمان، اطلاعات بیشتری را درباره این سند محرمانه 15صفحه‌ای از آژانس‌های اطلاعاتی گروه «ائتلاف اطلاعاتی پنج‌چشم» جویا شده اما این گروه، تأکید کرده است که هیچ اطلاعی درباره این سند محرمانه ندارد.

نشریه «اشپیگل» آلمان در تاریخ 8 ماه مه، گزارش داد که بر اساس یک سند داخلی ارائه‌شده به «آنگرت کرامپ‌کارن بائر» وزیر دفاع آلمان، اظهارات دولت آمریکا مبنی بر اینکه ویروس کرونا از یک آزمایشگاه در ووهان سرچشمه گرفته است، یک شیوه حساب‌شده و در عین حال نامفهوم و پیچیده است که دولت آمریکا از این روش به‌منظور سرپوش گذاشتن بر تقصیرات و اشتباهات خود استفاده می‌کند و خشم و عصبانیت از آمریکا در زمینه اپیدمی کرونا را به‌سمت چینی‌ها منتقل می‌کند و پکن را مقصر جلوه می‌دهد.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که؛ چرا دیپلمات‌های آمریکایی دروغ می‌گویند؟

در پاسخ به چرایی دروغگویی دیپلمات‌های آمریکایی باید گفت که آنها هیچ مدرکی در راستای اثبات ادعای خود مبنی بر سرچشمه گرفتن ویروس کرونا از آزمایشگاهی در ووهان ندارند و ناچار هستند به تکنیک همیشگی‌شان یعنی دروغ‌پردازی و شایعه‌پراکنی متوسل شوند.

آمریکا به‌منظور افزایش اعتبار خود در تلاش است متحدان خود را جذب کند و به همین دلیل تعمداً اقدام به جعل فایل‌های محرمانه گروه «پنج‌چشم» کرده است، این در حالیست که متحدان کاخ سفید هیچ تمایلی برای همکاری با واشنگتن علیه چین از خود نشان نداده‌اند.

کاخ سفید در عین حال نمایش مضحک «کمک جعلی» نیز به‌راه انداخته است؛ یکی از دیپلمات‌های ارشد آمریکا در تاریخ 6 ماه مه طی سخنانی مدعی شد که کاخ سفید یک بسته کمکی دیگر به‌ارزش 130 میلیون دلار برای بهداشت جهانی و کمک به پناهندگان تدارک خواهد دید و با این حساب، تعهد مالی آمریکا به بیش از 900 میلیون دلار می‌رسد.

آمریکا بارها مدعی ارائه کمک‌های بین‌المللی شده اما نتیجه‌ای نگرفته است؛ چین تأکید کرده که هیچ کس شاهد چنین کمکی از سوی آمریکا نبوده است. «سلمان الهرفی» سفیر فلسطین در فرانسه نیز اعلام کرده که هیچ پولی از آمریکا دریافت نکرده است. وزارت خارجه ایران نیز صراحتاً گفته است که روی کمک آمریکا حساب نمی‌کند و کمکی نمی‌پذیرد.

واقعیت این است که مردم شاهد هستند که دولت آمریکا در اقدامی وحشیانه کمک به سازمان بهداشت جهانی را که مشغول هماهنگی اقدامات ضداپیدمی کرونا در سراسر جهان است قطع کرده است.

ارائه اطلاعات و داده‌های غلط و ادعای جعلی کمک در مسیر مبارزه با کرونا که سیاستمداران آمریکایی در پیش گرفته‌اند، همگی نشان می‌دهد که این مقامات به‌شیوه‌ای احمقانه به روش‌های کثیفی متوسل شده‌اند و این اقدامات، صرفاً حاکی از نگرانی رو به رشد کاخ سفید و ترس آمریکایی‌ها است.

در این بین مجموعه‌ای از سؤالات برای جهانیان مطرح می‌شود از جمله اینکه: «چرا ایالت «فلوریدا» در آمریکا در تاریخ 4 ماه مه، به‌صورت ناگهانی تمام گزارش‌های مربوط به اپیدمی کرونا در این ایالت را از روی وب‌سایت خود پاک کرد؟»، «چرا آزمایشگاه بیولوژیک «فورت دتریک» آمریکا در ماه جولای سال گذشته به‌صورت ناگهانی انجام برخی از تحقیقات خود را متوقف کرد؟». «آزمایشگاه‌های بیولوژیک آمریکا که در کشورهایی مانند اوکراین و قزاقستان و سایر کشورها پراکنده‌اند، حقیقتاً در حال انجام چه‌کاری هستند؟».

این‌ها مجموعه سؤالاتی هستند که جواب آنها را فقط می‌توان در قصه‌پردازی‌های سیاستمداران آمریکایی پیدا کرد.

به‌نظر می‌رسد که با توجه به تراژدی انسانی در آمریکا و در نظر گرفتن این حقیقت که تلفات جانی کرونا در این کشور به بیش از 77 هزار نفر رسیده است، وقت آن رسیده باشد که سیاستمداران آمریکایی از خواب بیدار شوند و اعتیاد به دروغ‌پردازی را کنار بگذارند چرا که در غیر این صورت، دروغ‌ها و فریب‌کاری‌های کاخ سفید به یک بدنامی و رسوایی تاریخی تبدیل می‌شود و آمریکا را به انزوا خواهد کشاند.

انتهای پیام/+

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

Yektanet: Stay Home
یادگیری صفر تا صد بورس - از ورود تا شروع معاملات سهام

یادگیری صفر تا صد بورس - از ورود

ماهواره نظامی سپاه از فراز آمریکا هم عبور می‌کند؟ /آرزوی محمدرضا پهلوی که تبدیل به واقعیت نشد

نفر

ماهواره نظامی سپاه از فراز آمریکا هم عبور می‌کند؟ /آرزوی محمدرضا پهلوی که تبدیل به واقعیت نشد

باشگاه خبرنگاران نوشت: «نور» که پرتاب شد و در مدار قرار گرفت چشم خیلی‌ها را کور کرد! گردان ۱۸ نیروی هوافضای آمریکا در مدار قرار گرفتن آن را تأیید کرد تا کسانی هم که هنوز چشمشان به دهان خارجی‌هاست، باور کنند که ایرانی‌ها می‌توانند.

دیگر آن روزگار گذشت که آمریکایی‌ها می‌خواستند برایمان ماهواره بسازند؛ حالا «نور» را داریم که روزی ۱۶بار دور زمین می‌چرخد و بارها از فراز آسمان آمریکا هم رد می‌شود تا ایرانی‌ها رصد دقیق‌تری بر زمین و آسمان گیتی داشته باشند. اما همه ماجرا این نیست؛ موفقیت نور یک یادآوری تاریخی هم داشت. روزگاری مدام و مدام سخن از این بود که ایرانی‌ها نمی‌توانند؛ خیلی از جوان‌ترها آن روزها را ندیده‌اند، اما ایران کهن‌سال آن تحقیرها را فراموش نمی‌کند.

تحقیر ملی در این حد؟!

چند دهه قبل بی‌اعتمادی به توانایی ایرانی‌ها و ضعف خودباوری به جایی رسیده بود که سپهبد «حاجعلی رزم‌آرا»، نخست‌وزیر دوره پهلوی در جلسه‌ای در مجلس به تعدادی از نمایندگان فراکسیون اکثریت حرف‌هایی تلخ زد؛ «ما لیاقت لولهنگ سازی هم نداریم. ۵۰ سال است که آن را می‌سازیم، ولی ترقی نکرده‌ایم. ما چطور می‌توانیم خودمان صنعت نفتمان را اداره کنیم؟». لولهنگ یعنی آفتابه سفالی که در مقابل آفتابه برنجی یا مسی، ساده‌تر و کم‌ارزش‌تر است. تحقیر ملی در این حد! این حرف‌ها همان موقع که علنی شد و به گوش دیگران رسید دل‌ها را به درد آورد. گویا در همان جلسه گفته‌شده بود ایرانی‌ها حتی نمی‌توانند یک کارخانه سیمان را اداره کنند و «غلامحسین فروهر» وزیر دارایی وقت نیز از ناتوانی ایرانی‌ها در پیشبرد کارهای کشور سخن رانده بود.

مستشار نیستند، دستوردهنده هستند!

در ارتش تکلیف معلوم بود؛ هم تجهیزات آمریکایی بود هم فرمانده‌ها! آمریکایی‌ها همه‌کاره بودند و حرف، حرف آن‌ها می‌شد! کار به جایی رسیده بود که یک گروهبان آمریکایی به سرهنگ ایرانی دستور می‌داد. قسمت تلخ ماجرا این بود که برخلاف آنکه مستشاران افرادی دارای درجات نظامی بالا و تخصص‌های ویژه تصور می‌شوند مستشاران آمریکایی اغلبشان در رده گروهبانی بودند. در ارتش مشهور بود که حتی اعطای درجه افسری به ارتشی‌های ایران به تأیید مستشاران نیاز داشت و این موضوع برای خیلی‌ها تحقیرآمیز بود. بی‌دلیل نیست که برخی کارشناسان دلیل نهایی سقوط حکومت پهلوی را تحقیر ملی ایرانی‌ها می‌دانند.

در باقی بخش‌های کشور نیز شرایط بهتر نبود. «احمد آرامش» وزیر کار دولت قوام و از دولتمردان حکومت پهلوی که در سال ۱۳۵۲ توسط ساواک ترور شد در نطقی در ۶ تیر سال ۱۳۴۰ دردنامه‌ای به این شرح ارائه داد: «سال‌ها است که دولت آمریکا با تمام قوا، ولی با عناوین به‌ظاهر فریبنده در تمام شئون زندگی ما دخالت کرده و هر زمان به طریقی برای ما حادثه آفریده و تعیین سرنوشت می‌کند. تمام وزارتخانه‌ها و بنگاه‌های تجاری و اقتصادی و عمرانی وابسته به دولت ایران زیر نظر مأموران و نمایندگان مختلف آمریکایی قرارگرفته و آنان در غالب جاها نه‌تن‌ها به‌عنوان مشاور و مستشار بلکه به‌صورت دستوردهنده و کارفرما در زندگی ما مداخله می‌کنند.»

و، اما داستان فضا...

محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۱ در سفر به آمریکا از اداره کل ملی هوانوردی و فضا این کشور یا همان سازمان فضایی آمریکا (ناسا) بازدید کرد و بیش از قبل مرعوب قدرت تکنولوژی غربی‌ها شد. ۱۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۵ شاه پهلوی که دلش می‌خواست با پول بادآورده ناشی از افزایش قیمت نفت در آن سال‌ها کارهای پر سر و صدا انجام دهد، به فکرش رسید که یک پروژه ماهواره‌ای به اسم خودش راه بیندازد. این بود که یک‌راست رفت به سراغ آمریکایی‌ها. پیش از آن در سال ۵۳ کارشناسان شرکت «جنرال الکتریک» آمریکا پس از کسب اجازه از دولت ایالات متحده به ایران آمده‌بودند تا یک ایستگاه زمینی برای دریافت اطلاعات مخابراتی و امواج تلویزیونی از ماهواره‌های بین‌المللی در ماهدشت کرج راه اندازی کنند که البته فاز اولش با تاخیر طولانی بالاخره در سال ۵۷ آماده استفاده شد. در سال ۵۵ نیز مهندسانی از شرکت «بل» آمریکا باز هم البته با اجازه دولت این کشور به ایران آمدند تا ماهواره زهره را بسازند. زهره ماهواره‌ای مخابراتی با کاربردهای رادیویی و تلویزیونی بود که البته هیچ‌گاه ساخته نشد. ناهید هم ماهواره دیگری بود که فقط طرحش ریخته شد تا در حد یک آرزوی دست نیافتنی باقی بماند.

اما چندی نگذشت که تاریخ ورق خورد و آن‌ها که نمی‌توانستند و گمان می‌کردند مردم هم نمی‌توانند برای همیشه رفتند. حالا ماهواره‌های ایرانی یکی بعد از دیگری از راه می‌رسند، آن هم بدون آتش زدن پول‌های نفتی و بدون التماس به شرکت‌های خارجی؛ فقط با اتکا به توان همین مردم.

2727

کد خبر

ایران چگونه کرونا و آمریکا را با هم شکست داد؟

د خبر 1068840

تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰
کرونا نمایه

ایران در مواجهه با تحریم‌های شدید و وضعیت غیرانسانی و ضدبشری که حتی در تاریخ جنگ‌های اقتصادی هم دیده نشده، به منابع خود توجه کرد.

سرویس جنگ نرم مشرق - «ایوان کزیچ» نویسنده مستقل کروات در مقاله‌ای که روی وب‌سایت اندیشکده «بنیاد فرهنگ استراتژیک» منتشر شده، تلاش همه‌جانبه سازمان و نهادهای دولتی و غیردولتی ایران، از ستاد اجرایی و نیروهای مسلح گرفته تا بسیج و گروه‌های داوطلبی در مبارزه با کرونا به شکلی سریعی مرور کرده و تصریح کرده است سازمان‌هایی که از نظر آمریکا تروریست یا خیالی خوانده می‌شوند، ایران را در مقابله با کوید-۱۹ موفق کرده است.

این اندیشکده گزارش خود را اینگونه آغاز می‌کند: ویروس کرونا در سراسر جهان شیوع پیدا کرده و باعث ضربات شدید اقتصادی، سقوط بورس، از دست رفتن میلیون‌ها شغل، لغو رویدادهای فرهنگی و ورزشی و ترس گسترده از کمبود و قحطی لوازم و کالاهای اساسی شده. این ویروس که یک بیماری تنفسی شدید به نام کوید-۱۹ ایجاد می‌کند، در حال حاضر بیش از ۲۰۰ کشور را درگیر کرده، بیش از ۳ میلیون نفر را مبتلا کرده و نزدیک به ۲۴۰ هزار نفر را به کام مرگ فرستاده است. واقعیت این است که فاجعه کرونا برخلاف همه همه‌گیری‌های تاریخی، به کشورهای توسعه‌یافته ضربات سخت‌تری وارد کرده و آنها را غافلگیر و مبهوت ساخته است. بنابراین تقریباً همه کشورها در سخت‌ترین اوضاعی که تاکنون تجربه کرده‌اند، از سایر کشورها یا سازمان‌های بین‌المللی کمک گرفته‌اند. در این میانه اما کشوری هم وجود دارد که همین شرایط دشوار را تحمل می‌کند و مجبور است به تنهایی بجنگد.

ایران، نخستین موارد ابتلا به کرونا را در ۱۹ فوریه گزارش کرد و در فاصله کوتاهی به دومین کشور با بیشترین مبتلا تبدیل شد. گزارش ده‌ها کشته و صدها مبتلا به کرونا در این کشور در هفته نخست مارس، ایران را پس از چین، به عنوان مرکز این بیماری همه‌گیر قرار داد. اینجا بود که دولت ایران مدارس، دانشگاه‌ها، مراکز خرید، بازارها و حرم‌های مقدس را بست و رویدادهای عمومی و جشنواره‌ها را لغو کرد. وزارت بهداشت ایران نیز با تأیید موارد ابتلا سفرها و ترددهای برون شهری را محدود کرد. وضعیت بی‌سابقه‌ای که کرونا ایجاد کرد، ایران را به خرید و دریافت ماسک، دستگاه‌های تنفس مصنوعی و سایر تجهیزات پزشکی نیازمند کرد؛ اما واردات این اقلام به دلیل تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده تقریباً غیرممکن است.

ایران در مواجهه با چنین وضعیت غیرانسانی و ضدبشری که حتی در تاریخ جنگ‌های اقتصادی هم دیده نشده، به منابع خود توجه کرد. دولت نزدیک به ۲۴ میلیارد دلار تخصیص داد تا اثر کرونا بر اقتصاد ملّی کاهش دهد. در اوایل ماه مارس، یک تیم عملیاتی از طرف سازمان بهداشت جهانی به ایران سفر کرد و پیشرفت‌های سریع ایران در زمینه افزایش توان انجام تست‌های کرونا را تأیید کرد.

هنگام ورود این تیم متشکل از کارشناسان آلمانی و چینی، ایران ۲۲ آزمایشگاه انجام تست داشته و وقتی که تیم در حال ترک ایران بود، این عدد به ۴۰ آزمایشگاه رسیده بود. پنج روز بعد، رئیس انستیتوی پاستور ایران که پرچمدار مبارزه با بیماری‌های عفونی در ایران است، اعلام کرد روزانه ۶ هزار تست کرونا در ۵۰ آزمایشگاه انجام می‌شود و دو هفته بعد نیز اعلام کرد این عدد به ۲۰ هزار تست و ۱۰۰ آزمایشگاه رسیده است.

در ادامه این گزارش، با اشاره به پیشرفت های فناورانه ایران در مبارزه با کرونا، آمده است: در همین زمان، چندین شرکت بیودارویی توانستند مجوزهای لازم برای تولید کیت‌های تشخیص کرونا را از مراجع بهداشتی ایران دریافت کنند تا ۸۰ هزار کیت تولیدی در هفته را به بازار برسانند. علاوه بر آزمایش‌های تشخیصی، مقامات بهداشت و درمان ایران تا ۱۵ مارس، بیش از ده میلیون نفر را از نظر علائم کرونا غربالگری کردند. هفته بعد این تعداد به ۴۱ میلیون نفر و تا پایان مارس این رقم به ۶۵ میلیون نفر رسید. تا ابتدای آوریل، ایران به اندازه فرانسه و انگلیس، ۲۵۰ هزار تست تشخیص کرونا انجام داد.

سازمان‌های مختلف دولتی و غیردولتی ایران از جمله سازمان بسیج که یک نهاد داوطلبی است، نیز در مبارزه با شیوع کرونا اقدامات و دستاوردهای موفقیت‌آمیزی داشتند. ایران همچنین از نرم‌افزار هوشمندی که به کمک هوش مصنوعی اسکن‌های توموگرافی را تجزیه و تحلیل می‌کرد، رونمایی کرد. این نرم‌افزار در عرض یک ماه توسط محققان دانشگاهی ایران در یک پروژه مشترک ساخته شده است. به گفته یک استاد فناوری‌های نوین دانشگاه شریف ایران، این نرم‌افزار در مقایسه با محصولات مشابه چینی و آمریکایی، خطای تشخیصی کمتری دارد.

محققان دانشگاه شهید بهشتی ایران نیز به موازات ساخت ونتیلاتورهای سبک و ماسک‌های ضدویروس، کیت‌های تشخیص ویروس را که کمتر از ۲۰ دقیقه نتیجه می‌دهد، به محصول رساندند. این دانشگاه، شش واحد پژوهشی علمی تأسیس کرده تا مقامات بهداشت و درمان ایران را در زمینه مبارزه با شیوع کرونا یاری دهد. تعداد بسیاری از مؤسسات علمی دارویی ایران از جمله دکتر مسعود سلیمانی، دانشمند حوزه سلول‌های بنیادی که اخیراً از یک بازداشت غیرقانونی در آمریکا رهایی یافت، درگیر ساخت روش‌ها و داروهای درمان کرونا هستند. دکتر سلیمانی به دنبال آن است که از سلول‌های استروما مزانشیمی (MSC) برای درمان بیماران کرونایی بهره گیرد.

ستاد اجرایی {فرمان امام (ره)} کوشید تمامی تجهیزات مورد نیاز برای تأمین نیازمندی‌های مردم و داروهای لازم را بسیج کند. تا امروز، ستاد ۲۵ میلیون ماسک سه لایه و N۹۵ تأمین کرده و به رغم تلاش‌های آمریکا برای تحریم ایران سعی کرده است یک خط تولید ماسک‌های پزشکی راه بیندازد. علاوه بر این باید از تولید کیت تست ایرانی، توسعه تحقیقات در مورد ویروس کرونا، راه‌اندازی خط تلفن اختصاصی ویژه پاسخگویی به مردم، شکست انحصار ایالات متحده در ساخت کنسانتره اکسیژن و تولید ۴۰۰ هزار لیتر ژل ضدعفونی نیز نام برد.

این ستاد همچنین بزرگترین کارخانه تولید ماسک در جنوب غرب آسیا با ظرفیت تولید روزانه ۴ میلیون ماسک مجهز به فیلتر نانو که سطح بالایی از حفاظت را تأمین می‌کند، افتتاح کرد. بنیاد برکت، از زیرمجموعه‌های ستاد، نیز یک خط تولید ماسک سه لایه خبر داد که توان تولید یک و نیم میلیون ماسک در روز را داراست و به زودی این توان به تولید سه میلیون در روز خواهد رسید و در نتیجه بخش عمده‌ای از نیاز ایران را تأمین خواهد کرد. از ابتدای شیوع بیماری، شرکتی در شمال غربی ایران وابسته به بنیاد برکت، روزانه بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ لباس ایزوله را تولید کرده و بین بیمارستان‌های ایران توزیع می‌کند. کارگاه‌های تولید ماسک در شهرهای مختلف ایران که به تعبیر یکی از مسؤولان بنیاد برکت در مناطق محروم و مناطق روستایی قرار دارد، نیز روزانه ۷۰ هزار ماسک تولید می‌کند.  

بالا رفتن نیاز به ماسک باعث بروز پدیده‌ای عجیب در ایران شده است: تبدیل موقت مکان‌های مقدس مثل مساجد و زیارتگاه‌ها به کارگاه‌های تولید ماسک. برای نمونه، در امامزاده معصوم در جنوب تهران، زنان پشت چرخ خیاطی ماسک می‌دوزند و مردان روی فرش‌های محل خواندن نماز دستکش‌های پلاستیکی را با دستگاه‌های عایق حرارتی محکم می‌کنند. یا در حرم شاهچراغ در شیراز روزانه ۳ هزار ماسک تولید می‌شود. امروز شاهچراغ که از نظر معماری و کاشی‌کاری از زیباترین مساجد جهان به شمار می‌آید، می‌توان زیباترین کارخانه جهان نامید.

همچنین ایران‌مال، که در سال‌های سخت اقتصادی در ایران ساخته شده، به یک بیمارستان سه هزار تختخوابی ویژه درمان بیماران کرونایی تبدیل شده است. نیروهای مسلح ایران نیز در سراسر کشور از تهران تا بوشهر، هزاران تخت بیمارستانی تهیه کردند. سپاه پاسداران ایران، ۲۴ بیمارستان ثابت و ۱۳ بیمارستان سیار به همراه ۳۸۰ درمانگاه نظامی را در اختیار ستاد ملّی مبارزه با کرونا قرار داده است. از جمله بیمارستان بقیه‌الله در تهران که یکی از بزرگترین آزمایشگاه‌های تشخیص ویروس کرونا را فراهم کرده است.

نتیجه همه این تلاش‌ها، کاهش روزانه تعداد مبتلایان است. تا جایی که براساس آخرین اعلام وزارت بهداشت، بیش از ۹۷ هزار نفر در ایران به کرونا مبتلا شده و ۶۲۰۰ نفر از دنیا رفته‌اند. طی یک ماه گذشته ایران از رتبه دوم در آمار ابتلا به رتبه دهم رفته و پشت سر آمریکا، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، فرانسه و ... قرار گرفته است. در مقایسه با همه این کشورها به جز چین، ایران کمترین موارد ابتلا و کمترین موارد فوت در هر میلیون نفر و بیشترین آمار بهبودی‌ها را در اختیار دارد. برخلاف بسیاری از کشورها، آمار ابتلا و مرگ و میر بر اثر کرونا در ایران نزولی شده است. و همه این دستاورد و موفقیت ایران با همه کمبودها در تجهیزات و زمان و منابع مالی، با مشارکت سازمان‌هایی که توسط ایالات متحده «تروریست» یا «شرکت‌های خیالی» خوانده شده‌اند، به دست آمده است.

رمزگشایی ‌از سخنان‌ اردشیر زاهدی | شتر در خواب پنبه‌دانه یا گربه در آرزوی شکار موش؟

طبق یکی از اسناد ساواک در اردیبهشت ۱۳۵۶، کمک ۱۲۰ میلیون‌دلاری اردشیر زاهدی، سفیر شاه در آمریکا به جمهوری‌خواهان که برای جلوگیری از شکست آنان در انتخابات ارسال شده بود، خشم دموکرات‌های پیروز آن کشور را برانگیخته است.

اردشیر زاهدی

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، شخصیتی که حاضر است برای انتشار ایده‌هایش پول هم بدهد درحالی‌که می‌داند نه میان هم‌سلکانش برایش اعتبار و کف و هورا می‌آورد و نه آغوشی در میان مخالفان سابق و حاضرش برایش باز می‌شود.

از سوی دسته اول توهین و دشنام می‌شود و دسته دوم را متعجب و گیج کرده است. او کسی نیست جز اردشیر زاهدی. نامه اخیرش به ترامپ، یادداشت دو سال قبلش در نیویورک‌تایمز در تمجید از سیاست‌های ایران یا گفت‌وگویش با یک شبکه تلویزیونی روسی و حمایت‌هایش از سردار سلیمانی به نظر خلاف جهت آب شناکردن او می‌رسد. داماد سابق شاه، سفیر سابق ایران در آمریکا، فرزند یکی از عوامل مهم کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد که با رخداد انقلاب اسلامی۵۷ از ایران کوچ کرد که اگر مانده بود، حتما محاکمه شده بود، چرا باید به آمریکا بتازد و از ایران حمایت کند؟

کلید این نگاه زاهدی را باید در تاریخ جست. طبق یکی از اسناد ساواک در اردیبهشت ۱۳۵۶، کمک ۱۲۰میلیون‌دلاری اردشیر زاهدی، سفیر شاه در آمریکا به جمهوری‌خواهان که برای جلوگیری از شکست آنان در انتخابات ارسال شده بود، خشم دموکرات‌های پیروز آن کشور را برانگیخته است. در کتاب خاطرات علم هم آمده است که محمدرضا پهلوی بارها از طریق زاهدی سعی کرده است در انتخابات‌های مختلف به نفع جمهوری‌خواهان با هزینه‌های هنگفت دلاری اثر بگذارد.

بیشتر بخوانید:

اردشیر زاهدی در بی‌بی‌سی: من به قاسم سلیمانی افتخار می‌کنم | غلط می‌کنید تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت می‌دانید

نامه اردشیر زاهدی به ترامپ درباره حمله نظامی به ایران

اینها نشان می‌دهد سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا در زمان شاه حاوی جزئیات و نکات ریزی بوده که در پشت یک کلیشه کلی در همه این سال‌ها، از دید پنهان مانده است. 

این سند نشان می‌دهد که ایران احتمالا آن زمان از درگیری بین دو جناح استفاده می‌کرده چون درست یا غلط از نگاه امروز، به دنبال منافع خود بوده است. اردشیر زاهدی در نوشته‌ها و گفته‌هایش هم امروز دقیقا از همین منظر به رابطه ایران و آمریکا نگاه می‌کند؛ حمایت از منافع ایران.

در مصاحبه‌ای گفته بود: «بی‌کارم و یک پایم هم در گور است، من الان نه به کاری علاقه‌مندم نه چیزی، عشقم به مردم و مملکتم است... من عقل کل نیستم. زمانی هم که پادشاه بود به او خدمت می‌کردم، دوست داشتم و دارم چیزهایی که به‌ نظرم می‌رسید به او عرض می‌کردم، یا قبول می‌کرد یا قبول نمی‌کرد، اغلب هم قبول می‌کرد. خدا بیامرزد مرحوم معتمدالملک را».

حالا زاهدی در نامه‌ای که جمعه در ستون آگهی‌ها در روزنامه نیویورک‌تایمز با عنوان «شتر در خواب بیند پنبه‌دانه» منتشر کرده، به آمریکا توصیه می‌کند به ایران حمله نظامی نداشته باشد. این نامه که شش روز بعد از نوشته‌شدن منتشر شده، حضور ایران در سوریه را به دعوت دولت این کشور دانسته و هم‌زمان از عربستان (متحد بسیار نزدیک آمریکا) به دلیل بمباران یک مراسم عروسی در یمن انتقاد کرده است.

آخرین سفیر ایران در آمریکا، در این یادداشت حمله به عراق را یادآوری کرده و پرسیده: آیا مغزهای وزارت خارجه و سیا از دودشدن هفت‌ هزار میلیارد دلار بی‌خبرند؟ دو سال پیش هم نوشته دیگری در نیویورک‌تایمز منتشر کرده و نام آن را «گربه‌هایی که در آرزوی گرفتن موش می‌مانند» گذاشته بود. در آن نامه استراتژی دولت دونالد ترامپ و «۱۲ خواسته وزیر خارجه آمریکا از ایران» را نقد کرده بود.

اظهارات مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا درباره ایران را هم سردرگم‌کننده و هم ناراحت‌کننده خوانده و نوشته بود قلدری به ندرت توفیق می‌یابد: «تاریخ به سرعت به متجاوزان خارجی این درس را داده است که افکار پوچ و خیال خام درباره شکستن و خردکردن ایران را رها کنند. گربه‌ها در آرزوی گرفتن موش خواهند ماند. هیچ‌کس قادر نخواهد بود ایران را درهم بشکند و خرد کند».

او درخصوص برجام نیز گفته بود «حتی اگر یکی از طرف‌های امضاکننده توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ از آن خارج شود، این همچنان یک سند معتبر و لازم‌الاجراست. من دعا می‌کنم منطق و عقلانیت و بلوغ دیپلماتیک غالب شود».

 زاهدی پشت‌بند نامه اخیر خود به ترامپ با بی‌بی‌سی فارسی هم گفت‌وگویی انجام داده و در پاسخ به این سؤال که آیا او از جمهوری اسلامی حمایت می‌کند، گفته: راجع به دولت و جمهوری اسلامی هیچ‌وقت صحبت نکردم و نمی‌کنم، در این موضوع عقیده‌ام بوده و هست درحالی‌که ما در اینجا [خارج] خوش می‌گذرانیم و خوب می‌خوریم، دلم با ایرانی‌هایی است که در ایران شرایط اقتصادی مساعد و حتی دارو ندارند. آنها را برادران و خواهران خودم می‌خوانم.

دیپلمات‌های ایران الحق‌والانصاف پنج سال زحمت کشیدند و توافق‌نامه‌ای را امضا کردند اما رئیس‌جمهور آمریکا [ترامپ] آمد گفت چون رئیس‌جمهور قبلی [اوباما] که امضا کرده سیاه‌پوست است، من آن را قبول ندارم؛ این چیزها در دنیای امروز قابل قبول نیست.

در انتقاد از سیاست‌های آمریکا هم گفته است: «آمریکا و شرکایش مانند اسرائیل و سعودی در برابر ایران به زانو درآمدند. آنها خلاف قانون سازمان ملل که خودشان در آن حضور دارند و در آنجا رأی دادند عمل می‌کنند. وزیر خارجه آمریکا غلط می‌کند که از خلیج ع‌رب‌ی به جای خلیج فارس استفاده می‌کند، کجا خوانده؟ او بچه بوده. من نمی‌خواهم کسی از خارج برای ما تصمیم بگیرد».

  • زاهدی و سلیمانی

بعد از شهادت سردار، زاهدی از او دفاع کرد و در مصاحبه‌ای او را با ژنرال‌های معروف تاریخ مقایسه کرده و گفته بود: «سلیمانی یکی از شخصیت‌هایی است که در دنیا شناخته شده است. سرباز وطن‌پرست و شرافتمند و بچه ساخته ایران بود. در گذشته در جنگ دوم آدم‌هایی داشتیم مثل دوگل یا مونتگمری یا آیزنهاور یا رومل یا مک‌کارتی که این افراد آدم‌های شرافتمندی هستند.

یکی از چیزهایی که همیشه قبلا هم گفته‌ام وزیر خارجه آمریکا آدم بدبختی است که حرفش را عوض می‌کند این قانون بین‌الملل است که خود بدبخت آمریکا امضا کرده، چطور یک وزیر خارجه این حرف را می‌زند؟ این جنایت جنگی است یا می‌گوید سلیمانی تروریست بود. بزرگ‌ترین تروریست خود آمریکاست. در کشوری که دولت و مجلس دارد و کسی را که میهمان آن کشور بوده و برای اقدامات ضدتروریستی با این کشور همکاری می‌کرده، می‌کشد؛ بعد هم می‌گوید ما مدرک داریم. چرا نشان نمی‌دهند مدارک را؟ مگر آمریکا قانون و مجلس ندارد؟ مگر نباید در کنگره تصویب کند؟ اینها خیال می‌کنند همه کر و کور خراند. گیر کرده‌اند در گل. مستأصل شده‌اند. هر روز یک کار غلط می‌کنند».

همان وقت علی مطهری عضو فراکسیون امید مجلس با بیان اینکه نباید انسجام ملی ایجادشده پس از شهادت سردار سلیمانی را خراب کرد، گفته بود: خوب است صداوسیما صحبت‌های اردشیر زاهدی را پخش کند تا مردم بدانند حتی وزیر امور خارجه رژیم سابق هم از مردم ایران دفاع می‌کند و از رفتار آمریکا اعلام انزجار می‌کند.

حالا زاهدی در همین گفت‌وگوی اخیرش با بی‌بی‌سی بعد از انتشار نامه‌اش به ترامپ گفته است: «هرکسی هرچیزی دلش می‌خواهد بگوید. این سربازان و افسران و به بالا [فرماندهان] به قرآن و مملکتشان قسم خوردند و برای مملکتشان مقابل اسرائیل جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند.

من به او [قاسم سلیمانی] افتخار می‌کردم، افتخار می‌کنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد نه کسانی که خودشان را به پول فروخته‌اند.۶۰ میلیون از جمعیت امروز ایرانی سواد دارند و ۴۰ میلیون آنها مدرسه و دانشگاه رفته یا دکتر و مهندس هستند. ۲۰ میلیون از این جمعیت خانم‌ها هستند و این سرمایه‌ای است که بسیاری از کشورها آن را ندارند. من به منابع انسانی ایران افتخار می‌کنم. من به قدرت ارتش ایران که برای مملکت خودش قسم‌ خورده افتخار می‌کنم، به همین دلیل با یک ژنرالش بد بودند؛ آنها برخلاف قوانین بین‌المللی چه کردند؟ بعد به سایرین می‌گویند شما تروریست هستید و تروریست کسانی هستند که برخلاف قوانین ترور می‌کنند و بعد می‌گویند افتخار می‌کنیم که ترور کردیم».

  • حمله به اپوزیسیون

او در این گفت‌وگو ادامه داده: «آینده ایران در اختیار کسانی است که اراده دارند و می‌توانند خودشان دولت را بیاورند و ببرند و ما در خارج چنین حقی را نداریم. اگر می‌خواهید علیه مردم ایران زور بگویید، من طرفدار هرکسی [جمهوری اسلامی] می‌خواهید بگویید هستم. دولت ایران امروز مال مردم ایران است. آن جوانان هستند که برای خودشان تصمیم می‌گیرند. ما کسانی که از ایران رفتیم پول هم برای خودمان برداشتیم و آوردیم، حق نداریم بگوییم لنگش کن! این خلاف شرف است».

بهمن ۹۷ هم در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی «آرتی» روسیه، از عملکرد و کارنامه جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته دفاع و حملات تندی را متوجه اپوزیسیون خارج‌نشین کرد. او با حمله به دولت ترامپ و سیاست‌های خصمانه این دولت نسبت به ایران، سیاست اصلی آمریکا و دولت ترامپ را تغییر رژیم در ایران دانست و در عین حال این سیاست را غیرعملی و خوش‌خیالانه دانست. او با اشاره به اینکه از نظر آمریکا پسر شاه مخلوع یکی از گزینه‌ها برای تغییر رژیم است، سیاست تغییر رژیم را زیر سؤال برد و گفت: «تصور براندازی در ایران خوش‌خیالی است... اینها (اپوزیسیون) از کجا پول می‌گیرند؟ چه کسی از آنها پشتیبانی می‌کند؟ چقدر ارتش و نیروی نظامی در اختیار دارند؟... ایران امروز دارای ارتش و نیروهای نظامی و پلیس و... است. چطور می‌خواهند به ایران بروند؟ با هواپیمای جت شخصی؟!».

او گفته بود: «من بسیاری از این افراد را می‌شناسم... آنها از خارجی‌ها پول می‌گیرند و علیه مردم ایران فعالیت می‌کنند. من آنها را خائن می‌دانم».در نوشته دو سال پیشش در نیویورک‌تایمز هم آورده بود: «ایرانی‌هایی که در خارج می‌گویند بروید آنجا بمب بیندازید، به نظرم آنها دیگر ایرانی نیستند و شرافتشان را فروختند و از خارج پول می‌گیرند». در مصاحبه دیگری هم گفته بود «کسانی که از خارجی‌ها پول می‌گیرند و بر علیه مملکتشان حرف می‌زنند، اینها لایق بدترین فحش هستند؛ مثل کسی که پستان مادرش را گاز می‌گیرد. باکی ندارم از گفتنش».

اردشیر زاهدی، متولد ۲۴ مهر ۱۳۰۷ شمسی در تهران با ۹۲ سال سن هم‌اکنون در سوئیس زندگی می‌کند و احتمالا مکنون قلبی‌اش این است که در ایران بمیرد... .

کد خبر

یک لیوان ادرار شتر گران‌تر از یک بشکه نفت آمریکا!

د خبر 1064177

تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۰

به گزارش مشرق، یک فعال رسانه ای در صفحه شخصی خود در توییتر درباره کاهش قیمت نفت آمریکا نوشت:

نتشار نامه‌ای مهم از شهریار خطاب به مردم ایران پس از ۴۰ سال+ دستخط

نتشار نامه‌ای مهم از شهریار خطاب به مردم ایران پس از ۴۰ سال+ دستخط

شهریار در نامه‌ای مهم و خواندنی به اتهامات و مطالب منتسب به او در ردّ آرمان‌های انقلاب و علیه تمامیت ارضی ایران واکنش نشان داده است. دستخط این نامه پس از ۴۰ سال منتشر شده است.

انتشار نامه‌ای مهم از شهریار خطاب به مردم ایران پس از 40 سال+ دستخط

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، در سال 1285 در تبریز به دنیا آمد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار پس از پایان دوره راهنمایی در تبریز، در سال 1300 برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال 1303 و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. او شاعری با قریحه‌‌ای توانا و زبانی فاخر بود که گاه مایه رشک هم‌عصران نیز می‌شد.

شهریار در شعر علاوه بر تأمل و مطالعه شاعران و سرآمدان ادب فارسی، از مطالعه اشعار سرایندگان ترک‌زبان و آذری نیز غفلت نکرد؛ همین موضوع سبب شد تا شاعری در آذبایجان ظهور کند که نه تنها در شعر فارسی که در ادبیات ترکی نیز آغازگر سبکی جدید باشد. اولین دفتر شعر او در سال 1310 با مقدمه ملک‌الشعرای بهار و پژمان بختیاری منتشر شد. شهریار پس از آن منظومه «حیدر بابایه سلام» را در سال 1330 منتشر کرد و با این اثر در ادبیات آذری ماندگار شد.

شهریار شاعری عاشق پیشه و خوش قریحه بود که اشعار لطیفی را به زبان‌های فارسی و ترکی سروده و کارنامه‌ای پربار را از خود به جای گذاشت. در سروده‌های متعددی از او می‌توان نشانه‌هایی از ارادت شاعر به اهل بیت(ع)، ایران و مواریث فرهنگی این مرز و بوم دید. به گفته فرزندش، ایران وطن دل شهریار بود، او این ارادت را بعد از پیروزی انقلاب به‌گونه‌ای دیگر در شعرش نشان داد و بیان کرد. با وجود این، از همان زمان حیات شهریار سروده‌ها و مطالبی منتسب به شاعر در رد آرمان‌های انقلاب و علیه تمامیت ارضی ایران منتشر شده است؛ مطالبی که انتشار آن هنوز هم ادامه دارد و گاه و بیگاه در برخی از کشورهای همسایه منتشر می‌شود.

محمد طاهری خسروشاهی، پژوهشگر، در صفحه مجازی‌اش با انتشار نامه‌ای از شهریار در پاسخ به این اتهامات، نوشته است: بعد از پیروزی انقلاب، در تداوم مخالفت برخی از گویندگان با شهریار، عده‌ای، یک چند نظم‌های سست و ناتندرست به نام شهریار پخش می‌کردند و حتی کار را به جایی رساندند که گویا نامه‌هایی بی نام ونشان و عمدتا از خارج ایران به او می‌نوشتند و از هم‌صدایی‌اش با انقلاب اسلامی، انتقاد می‌کردند. گویا چند شعر هم علیه تمامیت ارضی ایران و آرمان‌های انقلاب ساختند که به نام شهریار پخش شد. ناگاه شهریار با مشاهده این شعرها، دست به قلم می‌شود و نامه مهمی خطاب به مردم ایران و خوانندگان شعرهایش منتشر می‌کند.

کتاب و ادبیات ,

متن نامه شهریار خطاب به مردم ایران به این شرح است:

خواننده عزیز؛

این بنده شهریار، به غلط مشهور شاعر ملّی ایران  به خصوص آذربایجان هستم.

 اخیراً اشعار چرندی بر علیه انقلاب اسلامی ایران می‌بافند و به نام من چاپ و بیشتر در خارج از ایران منتشر می‌کنند.

ایرانی‌ها به سبک و جنبه‌های دینی و اخلاقی شعر من آشنا هستند و می‌دانند که گوینده شعرهایی مثل «علی ای همای رحمت» و صدها از آن قبیل، هرگز بر خلاف موازین اسلامی حرفی نمی‌زند؛ ولی آنهایی که در خارج از ایرانند و شاید مرا خوب نمی‌شناسند، ممکن است این اراجیف را باور کنند که از من است.

من اگر برای خودم بود، گوشم بدهکار این اباطیل نیست و اصلاً جواب نمی‌دادم. ولی چون پای آذربایجان در میان است و ممکن است در آتیه برای آذربایجان موضوع شرم‌آوری باشد، این است که لازم دیدم از طرف خودم جدا این اتهامات را تکذیب کنم و یقین دارم آنهایی که مرا یک مجاهد فی سبیل الله و خلف الصدق و مظهر و وارث بلاغت مولای متقیان علیه السلام می‌دانند، علاوه بر تکذیب این جور نسبت‌ها، لعن و نفرین نیز بر مرتکبین این قبیل جرم‌ها و تهمت‌های ناروا، روا ببینند.

تبریز سوم شهریور 1359 شمسی
سیّدمحمّدحسین شهریار

بیشتر بخوانید

انتهای پیام/