دیدار دیار بسکاباد

ارگان رسمی انجمن خیریه بسکاباد

دیدار دیار بسکاباد

ارگان رسمی انجمن خیریه بسکاباد

به کوی یار

ستاره​ای بدرخشید و ماه مجلس شد

 

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

 

به غمزه مساله آموز صد مدرس شد

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا

 

فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

به صدر مصطبه​ام می​نشاند اکنون دوست

 

گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

خیال آب خضر بست و جام اسکندر

 

به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

طربسرای محبت کنون شود معمور

 

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا

 

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود

 

که علم بی​خبر افتاد و عقل بی​حس شد

چو زر عزیز وجود است نظم من آری

 

قبول دولتیان کیمیای این مس شد

ز راه میکده یاران عنان بگردانید

 

چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

تعبیر:

ستاره اقبال به شما رو کرده سعی کن از این فرصت استفاده کنی.دل خود را از کینه ها و بدی ها خالی کن و به دنبال کارهای بیهوده و افکار باطل نرو که پشیمان خواهی شد ،دنبال کارها ی عاقلانه برو که نتیجه آنرا خواهی دید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.