دیدار دیار بسکاباد

ارگان رسمی انجمن خیریه بسکاباد

دیدار دیار بسکاباد

ارگان رسمی انجمن خیریه بسکاباد

به کوی یار

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

 

تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است

 

حیوانی که ننوشد می و انسان نشود

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض

 

ور نه هر سنگ و گلی لولو و مرجان نشود

اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش

 

که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود

عشق می​ورزم و امید که این فن شریف

 

چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود

دوش می​گفت که فردا بدهم کام دلت

 

سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

حسن خلقی ز خدا می​طلبم خوی تو را

 

تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

ذره را تا نبود همت عالی حافظ

 

طالب چشمه خورشید درخشان نشود

تعبیر:

کسی هست که به تو فخر می فروشد ،راجع به آن فکر نکن و اهمیت نده و سعی کن همچنان پاکی دلت را حفظ کنی چرا که خدا خود سزای آن شخص را میدهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.